فکرش حسابی مشغول بود ،نمی دونست چرا اینطوری شده کجای کار اشتباه بود.
برای بچه هاش هیچی کم نذاشته بود .
خونه خوب، وسایل عالی، پول، معلم های خصوصی ویلا خلاصه همه چیز.
از چراغ قرمز رد شد چون اصلا حواسش نبود.
موضوعات مرتبط: داستان های کوتاه و آموزنده ، ،
برچسبها: تربیت , اموزنده , شخصیت , بوی سیگار , پارتی , جامعه من , خانواده ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد